موسی (ع)
روایت خوانی استاد محمدرضا اسحاقی
http://www.mzare.ir
http://mzare.mihanblog.com
http://bahoo.blogfa.com
متن روایت :
اول بسم الله و دوم رحیمه
ز در رانده شیطان رجیمه
سخن دیگری بر یادم آمد
محمد نور رب العالمین
همون روزی که موسی گشته چوپان , های هرایی
شبا در خونه و روزها بیابون , های هرایی
دو ده سال دیگر از عشق داور, های هرایی
بیا بون طی نمود موسا پیامبر , های هرایی
چرا میداد گوسفندان به صحرا , های هرایی
بدیده دختری میون صحرا , های هرایی
مثال ماه بود اسمش صفورا , های هرایی
که مهمانش نمودند در دل خود , های هرایی
که دعوت کرده اند در منزل خود , های هرایی
بهمراه گله خوش عالمی میرفت , های هرایی
گهی پیش و گهی دنبال میرفت , های هرایی
که ناگاه بره اش گشته فراری , های هرایی
بسوی کوه طور شد متواری , های هرایی
بدنبالش دوید موسای عمران , های هرایی
رسید آندم بوادی جانان , های هرایی
گرفت اون بره را موسی عمران , های هرایی
نثارش مینمود بوسه جانان , های هرایی
بگفت حیوان تو ما را خسته کردی , های هرایی
مرا با خویشتن وابسته کردی , های هرایی
ندا آمد دمی از سمت داور , های هرایی
خوشا آمدی به پیشم ای برادر , های هرایی
فرار بره ات اندر بیابان , های هرایی
مرا مقصود بوده وصل جانان , های هرایی
عجب دارم که شعیب پیامبر , های هرایی
شب ... داده از خواهر دیگر , های هرایی
شنیده اون زمون حضرت موسا , های هرایی
که خواهر کی دهد بوی صفورا , های هرایی
نموده اعتراض موسا پیامبر , های هرایی
چرا دادین بمن دختر دیگر , های هرایی
بداده وعده شویت پیامبر , های هرایی
شبانی کن برم هفت سال دیگر , های هرایی
برای دانلود دیگر آواهای محلی بوبلاگ ما مراجعه نمایید :
http://mzare.mihanblog.com
مسئولیت فایل آپلود شده بر عهدهی کاربر آپلودکننده میباشد، لطفا در صورتی که این فایل را ناقض قوانین میدانید به ما گزارش دهید.